per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
422
432
55375
Original Article
تأثیر آبیاری تکمیلی بر بهرهوری آب گل گاوزبان اروپایی(Borago officinalis) در منطقه رشت
Effect of Complementary Irrigation on Water Productivity of European Borage (Borago officinalis) in Rasht Region
علیرضا سیفزاده
1
محمدرضا خالدیان
mkh572000@yahoo.com
2
محسن زواره
3
پریسا شاهین رخسار
4
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
دانشیار و عضو هیات علمی گروه مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان و گروه پژوهشی مهندسی آب و محیط زیست پژوهشکده حوزه آبی دریای خزر، رشت، ایران
استادیار و عضو هیات علمی گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان ، رشت، ایران
مربی پژوهشی و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان، رشت، ایران
بهمنظور بررسی تأثیر آبیاری تکمیلی بر صفات مورفولوژیک و بهرهوری آب گل گاوزبان آزﻣﺎﯾﺸﯽ مزرعهای در ﺳﺎل 1392 و 1393 در رشت اجرا شد. سه تیمار آبیاری شامل دیم، یک آبیاری تکمیلی و دو آبیاری تکمیلی مدنظر قرار گرفت. نتایج سال اول که به روش کرتی آبیاری شد، نشان داد که تیمارهای آبیاری تأثیر معنیداری بر کلیه صفات مورد مطالعه به غیر از طول گل، تعداد برگ و شاخه اصلی نداشته است، در صفات شاخه اصلی و تعداد برگ تفاوت معنیداری بین تیمار دو آبیاری تکمیلی و دیم بود، اما در صفت طول گل تفاوت معنیدار بین تیمار یک آبیاری تکمیلی و دیم بود. بهرهوری آب تیمار یک آبیاری تکمیلی با 15/0 کیلوگرم بر متر مکعب بیشترین مقدار را داشت. نتایج سال دوم که به روش قطرهای آبیاری شد، نشان داد که تیمارهای آبیاری تأثیر معنیداری بر کلیه صفات مورد مطالعه به جز طول گل، تعداد گل و شاخه اصلی نداشته و در صفت شاخه اصلی همانند سال اول، تفاوت معنیدار بین تیمار دو آبیاری تکمیلی و دیم بود، اما در صفات طول گل و تعداد گل تفاوت معنیدار بین تیمار یک آبیاری تکمیلی و دیم بود. بهرهوری آب تیمار یک آبیاری تکمیلی با 74/0 کیلوگرم بر متر مکعب بیشترین مقدار را داشت.
In order to study the effect of complementary irrigation on morphological and water productivity of European borage, an experiment was carried out in Rasht in 2013 and 2014. Three irrigation treatments including rainfed (I0), one (I1) and two complementary irrigations (I2) were considered. The results of the first year with basin irrigation showed that irrigation treatments had no significant effect on all factors except of the length of flower, leaf numbers and main branch; for main branch and leaf numbers factors, there was a significant difference between I0 and I2 treatments, also for flower length factor, there was a significant difference between I0 and I1 treatments. Water productivity with I1 had the highest amount being of 0.15 kg/m3. The results of the second year with drip irrigation showed that irrigation treatments had no significant effect on all factors except of flower length, number of flowers and main branch, for the main branch factor as in the first year, there was a significant difference between I0 and I2 treatments; also for flower length and the number of flowers factors there was a significant difference between I1 and I0 treatments. Water productivities of I1 treatment was 0.74 kg/m3,being the maximum amounts.
https://idj.iaid.ir/article_55375_6d127fe1acc438b92e1b5396f88904dd.pdf
تیمارهای آبیاری
صفات گیاهی
کارآیی مصرف آب
گیاهان دارویی
Irrigation treatments
medicinal plants
Plant characteristics
Water Use Efficiency
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
433
443
55376
Original Article
بررسی سیستمی مکانیزمهای فعال بر سرانهی آب شهری و منابع آب تخصیصیافتهی آن با اولویت توسعهی پایدار (مطالعه موردی: شهر بیرجند)
The System Investigate of Active Mechanisms on the Urban Water Per Capita and Water Resources Allocated to it with Priority Sustainable Development (Case Study: City of Birjand)
فاطمه پورصالحی
fatemehpursalehi@birjand.ac.ir
1
ابوالفضل اکبرپور
akbarpour@birjand.ac.ir
2
حدیقه محمدی
3
سیدرضا هاشمی
4
دانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
دانشیار گروه مهندسی عمران، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
دانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
با توجه به گسترش روزافزون جمعیت و تقاضای آب و خشکسالیهای پیدرپی و کمبود بارش، بحران آب به ویژه در مناطق خشک ایران به یک معضل اساسی تبدیل شده است. یکی از راهکارهای مهم برای مقابله با این بحران در بخش شهری، مدیریت تقاضا و مصرف آب است که این امر مستلزم شناخت مکانیزمهای مؤثر بر مصرف و تقاضای آب در بخش مصرفی در راستای تحقق اهداف مدیران و برنامهریزان در زمینهی مدیریت جامع و یکپارچهی منابع آب میباشد. این مطالعه با هدف بررسی سیستمی الگوهای ساختاری حاکم بر سرانهی آب شهری و منابع آب شهر بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی و با استفاده از نرمافزار Vensim، جهت دستیابی به توسعهی پایدار در زمینهی آب شهری طی سالهای 1392-1387 انجام گرفته است. نتایج نشان داد که با ادامهی الگوی مصرفی موجود در منطقه میزان سرانهی آب مصرفی شهروندان رو به افزایش بوده و موجب افت سطح آب زیرزمینی دشت بیرجند میگردد. همچنین میتوان دریافت که بکارگیری سیاستهای دولتی در بخش آب و نیز صرفهجویی در مصرف توسط شهروندان به صورت همزمان، به طور میانگین با کاهش 03/30 درصد در سرانهی آب شهری نسبت به الگوی مصرفی موجود، به عنوان روشی موثر در تغییر الگوی مصرف و به تبع آن کنترل مصرف آب شهری، میتواند به طور قابل ملاحظهای روند افزایشی افت سطح آب زیرزمینی منطقه را به طور میانگین به میزان 47/28 درصد تقلیل نماید.
Considering the increasing development of population and water demand and continuous droughts and lack of rainfall, water crisis especially in the arid regions of Iran has become to a fundamental problem. One of important solutions to deal with this crisis in the urban sector, is the management of demand and water consumption that this requires to recognition of effective mechanisms on consumption and water demand in the consumable sector in order to the realization of managers and planners goals in the field of comprehensive and integrated management of water resources. This study has been done to systematic investigate structural patterns governing on the per capita of municipal water in the Birjand city situated in South Khorasan province and with using Vensim software to achieve the sustainable development of in the field of municipal water during the years 2008-2013. The results show that with existing continued consumption patterns in the region the citizens per capita water consumption is increasing and cause decline in groundwater level Birjand plan. Also can found that the use of government policies in the water sector and also savings in the consumption by citizens at the same time, on average With decreasing 30.03 percent In the per capita urban water compared to the existing consumption pattern, as an effective way in changing of consumption patterns and consequently the control of urban water consumption, significantly can decrease Increasing trend groundwater levels decline in to an average of 28.47 percent in the rigion.
https://idj.iaid.ir/article_55376_45ea4b8a230ab87e6693a5bf726c07dc.pdf
الگوی مصرف
بحران آب
توسعهی پایدار
سرانهی آب شهری
مدیریت تقاضا
Consumption patterns
Management of demand
Per capita of municipal water
sustainable development
water crisis
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
444
453
55377
Original Article
تأثیر زاویه برخورد جریان و ارتفاع قرارگیری صفحه مستغرق محدب-تخت بر کاهش آبشستگی پایه پل
The Effect of Convex-flat Submerged Vane Angles of Attack and Height on Bridge Pier Scouring
لیلا پرچمی
1
سیدامین اصغری پری
asghari_amin@bkatu.ac.ir
2
محمود شفاعی بجستان
3
دانشجوی کارشناسی ارشد، مهندسی رودخانه، دانشکده مهندسی دانشگاه صنعتی خاتمالانبیا ، بهبهان، بهبهان، ایران
استادیار دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه صنعتی خاتم الاتبیاء (ص) بهبهان، بهبهان، ایران
استاد، دانشکده مهندسی علوم آب، دانشگاه شهید چمران، اهوازف ایران
یکى از روشهاى کاهش آبشستگى موضعى در اطراف پایه پلها استفاده از صفحات مستغرق است. این صفحات با تغییر در رژیم حرکت بار بستر این امکان را فراهم میسازند تا محل رسوبگذاری و فرسایش قابل کنترل باشد. عملکرد صفحات مستغرق در کاهش آبشستگی پایه پل و حرکت رسوب از اطراف صفحات، که به علت ایجاد جریان رو به پایین در جلوی آنها بهوجود میآید، تحت تأثیر نحوه قرارگیری صفحات میباشد. در این تحقیق، با استفاده از مدل فیزیکی، صفحه محدب-تخت در ارتفاعهای مختلف روی بستر و زوایای مختلف با جهت جریان مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور پایه استوانهای پل به قطر 54/2 سانتیمتر در کانال مستطیلی آزمایشگاه به طول 10 متر و عرض 30 سانتیمتر در شرایط آب زلال با u/uc=0.92 مدلسازی شد. در این آزمایشها از صفحاتی با طول انحنای برابر قطر پایه استفاده شده است. بیشترین مقدار کاهش عمق آبشستگی نسبت به پایه بدون محافظ مربوط به زاویه برخورد °20 و ارتفاع روی بستر صفر برابر 5/87 درصد میباشد.
One of the methods to decrease scour around the bridge piers is the use of submerged vanes. Vanes change the regime of bed load movement that led to control place of deposition and erosion. The function of vanes to reduce scour around the bridge piers and sediment movement in the region of vanes due to down flow in front of them are affected by arrays of the vanes. In the present study, physical hydraulic model testing was performed to investigate various angles of attack and Height of convex-flat vanes. Experiments were conducted in a 10m long and 0.3m wide flume and a cylindrical pier of 2.54 cm diameter. Clear-water scour tests with u/uc=0.92 were performed. The length of the vanes was equal the pier width. The highest reduction in scour depth was achieved an angle of 20° for a vane height equal to 0 cm.
https://idj.iaid.ir/article_55377_965ca3013f9201874efc8238f0864a26.pdf
آبشستگی
ارتفاع
پایه پل
زاویه حمله
صفحات مستغرق
Angles of Attack
bridge pier
Height
Scouring
Submerged vanes
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
454
465
55400
Original Article
بررسی تأثیر عدم قطعیت ناشی از ضریب تصحیح رطوبتی خاک در برآورد تبخیر- تعرق واقعی
Evaluation the Effect of Uncertainties Caused by Soil Moisture Adjusted Factor on Actual Evapotranspiration Prediction
روزبه موذن زاده
romo_sci@shahroodut.ac.ir
1
استادیار گروه مهندسی آب و خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهرود، شاهرود، ایران
از آنجا که مقدار قابل توجهی از بارندگی در حوضههای آبریز با کاربری کشاورزی صرف تبخیر- تعرق میگردد، بنابراین عامل مذکور نقش مهمی در بیلان آب و مدیریت منابع آب ایفا مینماید. بنابراین برآورد صحیح این مولفه بسیار حائز اهمیت است. الگوریتم توازن انرژی در سطح زمین (سبال) یکی از روشهای برآورد تبخیر- تعرق واقعی میباشد که بر مبنای تکنیک سنجش از دور استوار است. در ساختار الگوریتم مذکور از شاخصها و ضرایب تجربی مختلفی استفاده میشود که هر کدام در برآورد تبخیر- تعرق واقعی موثر میباشند. در این تحقیق تاثیر عدم قطعیت ناشی از مقادیر شاخص تعدیل خاک، پوشش گیاهی در قالب الگوریتم سبال، بر روی برآورد مقادیر تبخیر- تعرق واقعی در بخشی از حوضهی آبریز نیشابور مورد بررسی قرار گرفت. بهمنظور تعیین مقدار بهینهی شاخص مذکور از تصاویر ماهوارهای سنجندهی مودیس در سالهای 1392 و 1393 استفاده شد و تاثیر عدم قطعیت ناشی از مقادیر مختلف این شاخص بر روی برآورد مقادیر تبخیر- تعرق واقعی در سال 1393 مورد بررسی قرار گرفت. مقایسهی مقادیر برآوردی تبخیر- تعرق و مقادیر اندازهگیری شدهی میکرولایسیمتری آن در پلیگون مورد بحث نشان داد که کمترین و بیشترین خطای برآورد تبخیر- تعرق بهترتیب به ازای مقدار 2/0 (RMSE=0.07، R2=0.99) و یک (RMSE=0.6، R2=0.12) برای ضریب L در ساختار شاخص تعدیل خاک پوشش گیاهی بهدست آمد. همچنین نتایج آزمون تی تست اختلاف معنیداری در سطح 95 درصد (p<0.05) بین مقادیر اندازهگیری و برآورد شدهی تبخیر- تعرق واقعی برای تمامی مقادیر ضریب L به جز مقدار 2/0 را نشان داد.
Since a significant amount of precipitation in the agricultural watersheds is used by evapotranspiration, so this parameter plays an important role in water budget and water resources management. Therefore, accurate estimation of this component is very important. SEBAL (Surface Energy Balance Algorithm for Land) belongs to the methods of estimating the actual evapotranspiration (ETact) which is based on remote sensing technique. In the structure of this algorithm several indices and empirical coefficients are used, each of them is effective for estimating actual evapotranspiration. In this study the effect of the uncertainty caused by the soil adjusted vegetation index (SAVI) values in the form of SEBAL algorithm was investigated on ETact prediction on the part of Neyshabour watershed. To determine the optimize value of SAVI, 2013 and 2014 MODIS satellite images were used and the effect of SAVI values uncertainty on ETact prediction was discussed in 2014. Comparison between estimated values and microlysimeter measurements of ETact in the discussed polygon showed that the minimum and maximum error of ETact estimation has been obtained for the amount of 0.2 (R2=0.99, RMSE=0.07) and 1 (R2=0.12, RMSE=0.6) for L coefficient in the SAVI index structure. The results of t-test also showed the significant differences at 95% (p<0.05) between measured and predicted values of ETact, using the whole rangeof L coefficient, except 0.2.
https://idj.iaid.ir/article_55400_c24b35b5f9a2fd48e7db3778253faf8f.pdf
بیلان آب
پوشش گیاهی
تصاویر ماهوارهای
توازن انرژی
میکرولایسیمتر
Energy balance
Microlysimeter
satellite images
Vegetation cover
Water balance
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
466
478
55401
شبیهسازی عملکرد گندم در شرایط دیم کامل و آبیاری تکمیلی و ارائه سناریوهای برتر مدیریتی در بالادست حوضه آبریز کرخه
Simulation of Wheat Yield under Rainfed and Supplemental Irrigation and
Presentation of Superior Management Scenarios in Upper Karkheh Basin
محمد مهدی نخجوانی مقدم
1
بیژن قهرمان
bijangh@um.ac.ir
2
کامران داوری
davary.stu@gmail.com
3
امین علیزاده
alizadeh@um.ac.ir
4
حسین دهقانی سانیج
dehghanisanij@yahoo.com
5
علیرضا توکلی
6
دانشجوی دکتری گروه مهندسی آب دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد و عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران.
استاد گروه مهندسی آب دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استاد گروه مهندسی آب دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استاد گروه مهندسی آب دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار پژوهشی، مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
استادیار پژوهش، مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران.
این تحقیق با هدف واسنجی و صحتسنجی مدل گیاهی AquaCropبرای گندم (رقم آذر 2) در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی و همچنین ارائه سناریوهای برتر مدیریتی بهمنظور ارتقاء عملکرد و بهرهوری آب گندم دیم در منطقه هنام شهرستان الشتر انجام گردید. مدل با استفاده از دادههای مربوط به آزمایشات مزرعهای در سال زراعی 85-1384 و به طریق کدنویسی در نرم افزار Matlab و تغییر بعضی از پارامترهای گیاهی متغیر که در مزرعه اندازهگیری نشده بودند، واسنجی گردید. با به کارگیری اطلاعات اندازهگیری شده در 2 مزرعه تحقیقاتی در شرایط مدیریتی متفاوت (دیم و تکآبیاری بهاره و پاییزه) در سال زراعی 86-1385 مدل صحتسنجی گردید. نتایج نشان داد که مدل با دقت بالایی قابلیت مدلسازی عملکرد دانه و بیوماس محصول را در شرایط دیم و تکآبیاری دارا میباشد. بهطوری که در مرحله صحتسنجی برای عملکرد دانه و میزان بیوماس، شاخص RMSE به ترتیب برابر 16/0 و 32/0 تن در هکتار، شاخص NRMSE به ترتیب 5 و 4 درصد بدست آمد. و برای هر دو پارامتر فوق، مقدار ضریب تعیین برابر 86/0، شاخصهای سازگاری (d) و نش- ساتکلیف (NSE) نزدیک به 1 حاصل گردید. پایش زراعی مزارع کشاورزان منطقه و همچنین نتایج شبیهسازی مدل AquaCrop نشان داد که بر اساس شرایط اقلیمی سال زراعی 93-1392 تاریخ کاشت مناسب گندم دیم در منطقه هنام بین 6 تا 10 آبان ماه است. نتایج شبیهسازی مدل بیانگر آن است که با تغییر تاریخ کاشت از اول به دهم آبان ﻋﻤﻠﻜﺮد دانه، بیوماس و ﺷﺎﺧﺺ بهرهوری آب مصرفی شبیهسازی شده گندم به طور میانگین به میزان 7، 6 و 11 درصد افزایش پیدا کردهاند. همچنین براساس سناریوهای خروجی مدل AquaCrop در منطقه هنام، مناسبترین عمق و زمان تک آبیاری بهاره به ترتیب 50 میلیمتر و میانه دوره گلدهی است.
The objective of this study was to calibrate and validate the AquaCrop (Ver. 4.0) model for wheat (variety, Azar2) under rainfed and supplemental Irrigation and definition of the best management scenario in order to enhance yield and WP of rainfed wheat in upper Karkheh basin. The model was calibrated using Matlab software and data collected in research farms in 2005-2006, also the model was validated using data collected in 2006-2007. The on-farm trials included three irrigation treatments (rainfed, single irrigation only at planting time, single irrigation only in spring). The result showed that the model was able to accurately simulate grain yield and biomass of wheat under rainfed and single Irrigation. For grain yield and biomass, RMSE, NRMSE, D-Index and NSE and R2 were obtained equal to (0.16 ton/ ha, 5%, 0.99, 0.99 and 0.86), (0.32 ton/ ha, 4%, 0.99, 0.99 and 0.86) respectively. The result shows that the suitable sowing date in Honam region is between Oct.28 to Nov.2 in 2013-2014. The results indicated by changing sowing dates from Oct.23 to Nov.2, the simulated grain, biomass and the WP were increased up to 7, 6 and 11%, respectively. The results showed that in Honam region the proper depth and time of single irrigation in spring is 50 millimeters and the middle of flowering stage (198 days after planting time), respectively.
https://idj.iaid.ir/article_55401_60955c267f47f13befefd37482c1e23c.pdf
تک آبیاری
صحت سنجی
مدل AquaCrop
هنام
واسنجی
AquaCrop model
Calibration
Honam Single irrigation
Validation
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
479
488
55402
Original Article
پیشبینی جریان روزانه رودخانه با استفاده از مدلهای داده محور
Prediction of Daily Stream-flow Using Data Driven Models
میثم سالاریجزی
meysam.salarijazi@gau.ac.ir
1
خلیل قربانی
ghorbanin.khalil@yahoo.com
2
الهه سهرابیان
3
محمد عبدالحسینی
4
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
پیشبینی صحیح جریان روزانه رودخانه یک ابزار مناسب برای برنامهریزی و مدیریت منابع آب سطحی میباشد. به کارگیری مدلهایی مانند مدل درختی M5 و برنامهریزی بیان ژن (GEP) که معادلات صریحی را برای پیشبینی ارایه میکنند موجب افزایش کارایی مدلهای پیشبینی میشود. در این مطالعه جهت پیشبینی دبی جریان روزانه رودخانه، حوضه آبریزگالیکش از مناطق سیلخیز استان گلستان به عنوان منطقه مطالعاتی استفاده شد. دادههای بارش و دبی جریان روزانه ایستگاههای هواشناسی و هیدرومتری گالیکش در یک دوره آماری 26 ساله (1388-1363)، استفاده و متغیرهای مستقلی از بارش و دبی جریان روزانه یک تا پنج گام زمانی قبل تشکیل شد و بر اساس آنها پیشبینی دبی جریان روزانه با سه مدل درختی M5 و برنامهریزی بیان ژن و مدل شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون انجام شد. نتایج نشان داد که هر سه مدل دارای کارایی مناسب میباشند و همچنین میزان جریان را بیشتر از مقادیر مشاهداتی برآورد میکنند. مقایسه نتایج مدلهای مختلف نشاندهنده برتری نسبی مدل درختی M5 نسبت به مدلهای دیگر میباشد. در حالت کلی میتوان گفت که هر سه روش مذکور ضمن رقابت با یکدیگر نتایج نسبتاً دقیقی را جهت پیشبینی جریان روزانه در منطقه مورد نظر ارایه میکنند ولی به دلیل ارایه روابط خطی ساده و قابل فهم توسط مدل درختی M5، این روش میتواند به عنوان روشی کاربردی و جایگزین برای پیشبینی جریان روزانه مورد توجه قرار گیرد.
Accurate prediction of river daily discharge is a suitable tool for water resources planning and management. Using models that present explicit equation, such as M5 model trees and Genetic expression programming, causes increase efficiency of these models. In this study, the Galikesh basin as one of most flood prone basins in Gloestan Province is considered for the prediction of river daily discharge. Data series used in this study are long term 26 years daily rainfall and river discharge series belong to Galikesh meteorology and hydrometry station. Daily rainfall and river discharge data from 1 to 5 days ahead are used as inputs for prediction by M5 model trees, genetic expression programming and artificial neural network models. The results indicate very good efficiency of the investigated models beside overestimation of the models to predict daily river discharge. Comparison of results of different models leads to selection of M5 model trees as best model among investigated models.
https://idj.iaid.ir/article_55402_b51989f71d0732d150680a9dfb3e950b.pdf
برنامهریزی بیان ژن
پیشبینی جریان
حوضه گالیکش
شبکه عصبی مصنوعی
مدل درختی M5
مدلهای داده محور
Artificial Neural Network
Data driven models
Galikesh basin
Genetic expression programming
River discharge prediction
M5 model trees
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
489
498
55403
Original Article
تحلیل اثرات تقویم کشت بر نیاز آبی گندم در استان سیستان و بلوچستان در شرایط تغییر اقلیم
Analyzing the Influences of Cropping Calendar on Wheat Water Requirement in Sistan and Baluchestan Province under Climate Change
محمد جهانتیغ
1
فاطمه کاراندیش
f.karandish@uoz.ac.ir
2
معصومه دلبری
3
دانشآموختهی کارشناسی ارشد گروه مهندسی آب، دانشگاه زابل، زابل، ایران
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه زابل، زابل، ایران
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشگاه زابل، زابل، ایران
افزایش گرمایش جهانی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی در جهان امروز است که با تاثیر بر فیزیولوژی گیاه، توازن آب خاک و تامین نیاز آبی از آبِ سبز و آبی میتواند عملکرد گیاه را متأثر سازد. تحت چنین شرایطی، دستیابی به امنیت آب و غذا نیازمند استفادهی بهینه از منابع آب موجود و حفظ عملکرد گیاه در دورههای آتی میباشد. از آنجایی که گندم و فرآوردههای آن مهمترین سهم را در رژیم غذایی مردم جهان دارد، در این پژوهش تاثیر تغییر اقلیم بر تقویم کشت گندم و نیاز آبی آن در استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیر مدیریت در تاریخ کاشت بر کاهش اثرات منفی این پدیدهی جهانی بررسی شد. پس از واسنجی و صحتسنجی مدل LARS-WG، مولفههای اقلیمی شش ایستگاه هواشناسی زابل، زاهدان، ایرانشهر، سراوان، خاش و چابهار تحت سه سناریوی A1B، A2 و B1 در مدل HADCM3 تا سال 2100 ریزمقیاس شدند. با تعیین بازههای مناسب برای کاشت وطول دورههای رشد اولیه، سریع، میانی و انتهایی با استفاده دماهای کاردینال و ضریب درجه-روز رشد، نیاز آبی گیاه بدست آمد. تغییر اقلیم به دلیل افزایش معنیدار دما، طول دورهی رشد در مراحل مختلف را بین یک تا 20 روز کاهش میدهد که این مساله باعث کاهش نیاز آبی گندم بین 03/0-7/42 درصد خواهد شد. اگرچه به تعویق انداختن زمان کاشت در شرایطِ تغییراقلیم، طول فصل کشت را بین 12 تا 25 روز کاهش میدهد، اما نیاز آبی را بین 27/1 تا 778 مترمکعب در هکتار افزایش خواهد داد. براساس نتایج، مدیریت تقویم کشت گندم راهکاری موثر برای دستیابی به کشاورزی پایدار در اقلیم آینده استان سیستان و بلوچستان میباشد.
Global warming is a one of the most important natural hazard in the current world which could affect crop yields through affecting plant physiology, soil water balance and crop water requirement via green and blue water. Under such circumstances, achieving water and food security through an optimal usage of water resources and maintaining crop yield level requires measures for adapting with this major environmental challenge in the future periods. Since wheat and its produces has a the most important share in peoples’ food diet, the climate change effect on wheat cropping calendar and its water requirement in Sistan and Baluchestan province was investigated in this research. Also, the influence of managing sowing date on diminishing the negative effects of this global event was assessed. After calibrating and validating LARS-WG, the climatic variables in six synoptic stations of Zabol, Zahedan, Iranshahr, Saravan, Khash and Chabahar were downscaled under three scenarios of A1B, A2 and B1 of HADCAM3 model up to 2100. Crop water requirement was calculated by determining suitable crop cultivation periods based on cardinal temperature and determining the length of initial, developing, mid-season and late-season stages based of growth degree day coefficient. Climate change decrease the length of different growth stages by 1-20 days due to significant temperature increase which led to 0.03-42.7 percentage decrease in wheat water requirement. Although delaying wheat cultivation will intensify the climate change effects and shorten the growing period by 12-25 days, water requirement will increase by 1.27-778 M3 ha-1. Based on the results, the management ofwheat cultivation calendar can be effective way to achieve sustainable agriculture under future climate condition of the Sistan and Baluchestan province.
https://idj.iaid.ir/article_55403_0e0a2aa4f4497075f20d0030070a1037.pdf
تقویم کشت
کشاورزی پایدار
گرمایش جهانی
گندم
مدل LARS-WG
مدل HADCM3
Cropping calendar
Global warming
HadCM3
LARS-WG model
Sustainable agriculture
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
499
507
55404
Original Article
اثر کم آبیاری و شوری بر میوه انار رقم شیشه کپ (مطالعه موردی شهرستان فردوس، خراسان جنوبی)
Effect of Salinity and Deficit Irrigation on Quantity and Quality of Pomegranate (Punica granatum L.
مجتبی طاوسی
m_tavoosi54@yahoo.com
1
فریدون کاوه
2
امین علیزاده
alizadeh@um.ac.ir
3
حسین بابازاده
h_babazadeh@hotmail.com
4
علی تهرانیفر
5
دانش آموخته دوره دکتری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، گروه مهندسی آب، تهران، ایران
دانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
استاد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
دانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
تنشهای شوری و خشکی هر دو سبب محدودیت دسترسی گیاه به آب شده و به سرعت باعث کاهش روند رشد گیاه همراه با تغییرات متابولیکی میشوند. انار از جمله گیاهانی است که معمولا در مناطق خشک و نیمه خشک کاشته میشود اما از نیاز آبی و تاثیر کیفیت آب بر کیفیت آن اطلاع دقیقی در دست نیست. انار بومی ایران است و بیشترین سطح زیر کشت آن در ایران میباشد. به منظور بررسی تاثیر توام تنشهای شوری و خشکی بر کیفیت و کمیت محصول انار رقم شیشه کپ طرح آزمایشی فاکتوریل بر پایه طرح کامل تصادفی در سالهای زراعی 90-89 و 91-90 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فردوس بر روی درختان چهار ساله انار اجرا شد. فاکتورهای اصلی شامل پنج سطح آبیاری و سه سطح شوری آب، آبیاری بود. در پایان سال دوم عملکرد کل و پارامترهای کیفی انار اندازهگیری و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملکرد کل و برخی پارامترهای کیفی مانند مقدار آنتیاکسیدان و ویتامین C بهطور معنیداری متاثر از اعمال توام تنشهای شوری و خشکی بودند. بررسی اثرات مجزای تنشها نشان داد که کمآبیاری باعث کاهش معنیدار عملکرد محصول نسبت به تیمار آبیاری کامل میگردد. هرچند برخی اجزا عملکرد مانند مقدار آنتیاکسیدان تاثیرات مثبت و معنیداری از کمبود آب میبینند و کمآبیاری باعث افزایش مقدار آن میشود اما این پارامترها بر بازارپسندی و قیمت فروش محصول تاثیرگذار نیستند. همچنین مشاهده شد که عملکرد محصول در بین تیمارهای مختلف شوری تفاوت معنیداری با هم نداشتند. به طور کل میتوان گفت که انار درختی حساس به کم آبی و مقاوم در برابر تنش شوری است.
Both salinity and drought stress induce water limitation for plants and will reduce growth rapidly along with metabolic changes. Pomegranate (Punica granatum L.) is mainly cultured in arid and semi-arid regions, but suitable irrigation regime and accurate water requirements are not identified. Therefore a factorial experiment with irrigation at 5 levels (well water, 10, 20, 30 and 40% well water) and salinity at 3 levels (1.5, 5 and 8 dS.m-1) based on a completely randomized design with 4 replicates was conducted on 4 year old trees in Ferdows town of Iran during 2011-2013. Total yield and other qualitative traits were measured at the end of second year. Results showed a significant decrease in total yield and some other qualitative traits from integrated deficit irrigation and salinity stress. Deficit irrigation decreased fruit yield compared to control treatment. Antioxidant activity increased in response to deficit irrigation, however, it is not considered very important regarding marketability. In addition, fruit yield was observed none-significant among salinity treatments. Hence it generally seems that pomegranate could be classified as a drought sensitive and salinity tolerant plant.
https://idj.iaid.ir/article_55404_f50702f524dbb0bc08523aa7e415d90e.pdf
انار
تنش خشکی
تنش شوری
فردوس
کمآبیاری
Deficit irrigation, Drought stress
Pomegranate, Salinity stress
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
508
519
55405
Original Article
بررسی و مقایسه بهرهوری آب در کشت نشایی و مستقیم ذرت در رژیمهای مختلف آبیاری
Investigation and Comparison of Water Productivity in Direct and Transplant Seeding of Corn in Different Irrigation Regimes
اردلان ذوالفقاران
1
امین علیزاده
alizadeh@um.ac.ir
2
سعید خاوری
3
محمد بنایان
mobannayan@yahoo.com
4
حسین انصاری
ansary@um.ac.ir
5
دانشجوی دکتری مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استاد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استادیار پژوهش مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی، مشهد، ایران
دانشیار گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
به منظور بررسی عملکرد، حجم آب مصرفی و بهرهوری مصرف آب در کشت نشایی و کشت مستقیم ذرت فوق شیرین (رقم Basin) آزمایشی در اراضی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی در سال زراعی 93-94 به صورت کرتهای خرد شده (اسپلیت پلات) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا در آمد. در این آزمایش کرتهای اصلی شامل سه سطح تامین آب آبیاری (75، 100 و 125 درصد نیاز آبی) و کرتهای فرعی شامل: 1- کشت نشاء 20 روزه 2- کشت نشاء 30 روزه و 3- کشت مستقیم بود. نتایج نشان داد که در کشت بهاره (نوبت اول)، بیشترین بهرهوری آب برای عملکرد بلال در تیمارهای کشت نشایی و پس از آن در تیمار کشت مستقیم حاصل شد و اختلاف آنها در سطح 1 درصد معنیدار بود. عملکرد بلال و عملکرد دانه در تیمارهای کشت نشایی 20 روزه و 30 روزه بیشتر از تیمار کشت مستقیم بود و اختلاف آنها در سطح 1 درصد معنیدار شد. همچنین نتایج نشان داد که بین حجم آب مصرفی تیمارهای کشت نشایی با کشت مستقیم تفاوت معنیدار وجود دارد و کشت نشایی سبب صرفهجویی در حجم آب مصرفی خواهد شد. با این وجود به نظر میرسد بهتر است از نظر اقتصادی کشت نشایی نسبت به کشت مستقیم، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
For study of yield, water consumption and water productivity of direct seeded and transplanted corn (basin) in different irrigation regimes, an experiment was carried out during the 2014-2015 growing season in the Agricultural Research and Education Center of KhorasaneRazavi province using a randomized complete block design with a split plot arrangement and four replications. This experiment was including of three irrigation levels treatments (75%, 100%, and 125% of water requirement) as the main plot and three method of planting treatments (transplanting 20-days, transplanting 30-days and direct seeded) as subplots. The results showed that in spring planting, the most water productivity of corn was achieved from the transplanting treatments with different significant at 1% level to direct seeding treatment. The yield of corn and grain in transplanting 20-days and transplanting 30-days were more than direct seeded (α=1%). The water used in the transplanting and direct seeding treatments have a significant difference. The transplanting method can be cause of water saving, but it is better to be done an economic analysis between direct and transplant seeding.
https://idj.iaid.ir/article_55405_29a6b6ee69b2f966469d4872b11b6b19.pdf
بهرهوری مصرف آب
ذرت فوق شیرین
خراسان رضوی
کشت مستقیم
کشت نشایی
Corn
Irrigation Regimes
Transplant
Water productivity
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
520
531
55406
تحلیل تأثیر مدیریت زهکشی بر شوری زهآب در تناوب کشت برنج- کلزا
Analysis of the Effect of Drainage Management on Drainage Water Salinity in Rice-canola Cropping Rotation
عبد االه درزی نفت چالی
abdullahdarzi@yahoo.com
1
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
زهکشی زیرزمینی علیرغم ایجاد شرایط تنوع کشت و بهبود بهرهوری شالیزارهای شمال کشور، میتواند بهعنوان تهدیدی برای منابع آب پایین دست باشد. در این تحقیق، اثرات اعمال دو نوع از مدیریتهای آب متداول در سیستمهای کشت برنج شامل زهکشی میانفصل و آبیاری و زهکشی متناوب بههمراه زهکشی آزاد در فصل کشت کلزا بر شوری زهآب زهکشی زیرزمینی بررسی شد. آزمایشهای لازم در اراضی شالیزاری مجهز به سیستمهای زهکشی زیرزمینی در طول چهار فصل برنج و دو فصل کلزا (از سال 1390 تا 1394) انجام شد. هر یک از این مدیریتها طی دو فصل کشت به اجرا در آمد. در طول دورههای زهکشی در فصول کشت مختلف، عمق سطح ایستابی و دبی زهکشها بهصورت روزانه اندازهگیری شد. همچنین، شوری زهآب زهکشها در زمانهای مختلف تعیین شد. زهکشی متناوب در فصل کشت برنج و افزایش عمق سطح ایستابی در فصل کلزا، باعث افزایش شوری زهآب زهکشها شدند. در اثر آبیاری و زهکشی متناوب، دفع نمک از سیستمهای مختلف زهکشی به میزان 121 تا 420 کیلوگرم در هکتار در مقایسه با زهکشی میانفصل افزایش یافت. با توجه به شرایط زهکشی آزاد در فصول کشت کلزا، تخلیه نمک در این فصول به مقدار قابل توجهی بیشتر از مقدار آن در فصول کشت برنج بود. کل بار نمک خروجی از سیستمهای مختلف زهکشی تحت زهکشی میانفصل برنج، آبیاری و زهکشی متناوب برنج و کشت کلزا بهترتیب از 4/78 تا 365، 240 تا 695 و 3056 تا 5656 کیلوگرم در هکتار متغیر بود. بر اساس نتایج، مدیریت سطح ایستابی از طریق نصب زهکشهای کمعمق دارای فاصله مناسب، میتواند در کاهش تخلیه نمک از شالیزارهای دارای زهکشی زیرزمینی موثر باشد.
While providing conditions for crop diversification and improving productivity of northern Iran’s paddy fields, subsurface drainage can be a threat to downstream water resources. This research was done to quantify the effects of two types of conventional water management in rice cultivation systems including midseason drainage and alternate irrigation and drainage as well as free drainage in canola growing season on salinity of subsurface drainage effluents. Required experiments were conducted on subsurface drained paddy fields during 4 rice growing seasons and two canola growing seasons (2011- 2015). Each type of management strategy was repeated twice during the study period. Measurements of water table depth and drain discharge were done during drainage periods of different growing seasons. Moreover, drainage water salinity was measured in due times. Alternate drainage and increase in water table depth raised drainage water salinity in rice and canola seasons, respectively. Compared with midseason drainage, alternate irrigation and drainage resulted in 121- 420 kg ha-1 increase in salt loss in different drainage systems. Salt discharge was considerably higher in canola season than rice season due to free drainage condition in canola seasons. Total salt load under midseason drainage, alternate irrigation and drainage and canola cropping through different drainage systems ranged, respectively, 78.4-365, 240- 695 and 3056- 5656 kg ha-1. Based on the results, water table management through installation of shallow- suitable spaced drains can be effective to decrease salt load from subsurface drained paddy fields.
https://idj.iaid.ir/article_55406_819f71452270b76f9c55b35fa31fcfcc.pdf
آبیاری و زهکشی متناوب
زهکشی میانفصل
شالیزار
عمق سطح ایستابی
Alternate irrigation and drainage
Midseason drainage
Paddy field
water table depth
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
532
543
55407
Original Article
تحلیل هزینه- فایده پمپهای دور متغیر در سامانههای آبیاری تحتفشار (مطالعه موردی: سامانهی آبیاری کشت و صنعت اشرفیه)
Investigation of Energy Consumption in Agriculture Water Pumping Stations by Different Operation Methods
(Case Study: Ashrafiyeh Agro-Industry Irrigation System)
افشین یوسف گمرکچی
gomrokchi@ut.ac.ir
1
عاطفه پرورش ریزی
parvarsh@ut.ac.ir
2
دانشجوی دکتری سازههای آبی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
استادیار گروه سازههای آبی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
سامانههای آبیاری تحتفشار به طور عمده وابسته به ایستگاههای پمپاژ بوده که این ایستگاهها از جمله بزرگترین مصرفکنندگان انرژی هستند که پرداختن به طراحی بهینه آنها، بهویژه از نظر افزایش راندمان ایستگاههای پمپاژ و کنترل مصرف انرژی بسیار با اهمیت است. در این تحقیق با توجه به قابلیتهای سامانههای پمپاژ دور متغیر در تطبیق با شرایط مختلف بهرهبرداری، رویکرد به استفاده از پمپهای دور متغیر در یک کشت و صنعت 85 هکتاری زیتون واقع در استان قزوین مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا مصارف انرژی در طول دوره بهرهبرداری ده ساله سامانه، با استفاده از نرمافزار MATLAB/SIMULINK در پنج سناریو بهرهبرداری از ایستگاه پمپاژ، تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشاندهنده آن است که میزان انرژی الکتریکی مصرفی با بهکارگیری پمپ دور متغیر، در مقایسه با روش بهرهبرداری با پمپ دور ثابت تا 18 درصد کاهش یافته است. بر اساس نتایج مدل محاسباتی، میانگین انرژی مصرفی برای انتقال هر مترمکعب آب kwh33/0 با استفاده از پمپ دور متغیر بوده است. نتایج ارزیابی انرژی مصرفی بیانگر آن است که در وضعیت موجود بهرهبرداری60 درصد تلفات انرژی بیشتری نسبت به سایر روشهای بهرهبرداری وجود داشته است. همچنین هزینه اولیه استفاده از پمپ دور متغیر، بهطور متوسط پس از 9 سال بهرهبرداری، از محل صرفهجوئی انرژی، مستهلک شده است.
Pressurized irrigation systems are one of the largest energy consumers and they are mainly dependent on the pumping stations. Therefore, optimum design of pumping stations is very important, especially, in view of increasing the efficiency of pumping stations and controlling energy consumption. In this study, variable speed pumps have been examined in Ashrafiyeh agro-industry with an area of 85 ha located in Qazvin province, Iran. Accordingly, the energy consumption during a ten-year period in the five operation scenarios of the pumping stations has been analyzed by MATLAB/SIMULINK software. Results of this study showed that consumed electrical energy by using variable speed pumps is approximately decreased up to about 18 percent as compared with the fixed speed pumps. According to computational model, the average energy consumption to transfer 1 m3 water by variable speed pumps was 0.33 kWh. The results of evaluation of consumed energy showed that current operation circumstance increased the energy losses up to about 60 percent as compared with other operation methods. Furthermore, the initial cost of the variable speed pumps after nine years operation, on average, is dissipated from the saved energy.
https://idj.iaid.ir/article_55407_81bd3403864814cee372e4f0b1b4595d.pdf
ایستگاه پمپاژ
انرژی
پمپ دور متغیر
سامانه آبیاری
مدلسازی
Energy
Irrigation system
Modeling
Pumping station
Variable speed pump
per
انجمن آبیاری و زهکشی ایران
نشریه آبیاری و زهکشی ایران
2008-7942
2676-6884
2016-10-22
10
4
544
555
55408
Original Article
پهنهبندی استان فارس از نظر کشت گندم پاییزه دیم بر اساس پارامتر بارش و عوامل مورفولوژیکی
Zoning of Fars Province in Terms of Rain-fed Winter Wheat Cultivation Based on Precipitation and Morphological Factors
نیما توانپور
1
علی اصغر قائمی
ghaemiali@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری علوم و مهندسی آب، بخش مهندسی آب، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
دانشیار بخش مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
گندم از مهمترین گیاهان زراعی جهان است و در ایران نیز از گیاهان زراعی استراتژیک محسوب میشود. استان فارس مقام اول تولید گندم را در ایران دارد. از آنجایی که اقلیم غالب این استان، گرم و خشک بوده و منابع آب محدود میباشند، بنابراین شناسایی مناطق مساعد برای کشت دیم و حداکثر بهرهگیری از بارش، میتواند در کاهش مصرف آب جهت آبیاری، به میزان قابل توجهی موثر باشد. در این مطالعه، عوامل مورفولوژیکی شامل ارتفاع منطقه، شیب، کاربری اراضی و خاک و نیز پارامتر بارش سالانه و فصلی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی، تجزیه و تحلیل شدند. بدین منظور 10 سال (1382 تا 1392) بارش روزانه مربوط به 24 ایستگاه سینوپتیک استان استفاده شد و محاسبات با بهرهگیری از نرم افزار SMADA در دو احتمال 50% و 75% صورت گرفت. نقشههای طبقات ارتفاعی و شیب با استفاده از نقشة DEM با وضوح 90 متری تهیه شد و نقشههای مربوط به خاک و کاربری اراضی از سازمان جهاد کشاورزی استان تهیه شد. نتایج نشان دادند که شهرستانهای ممسنی، کازرون، سپیدان و بخشهایی از شهرستانهای شیراز، اقلید و فیروزآباد از نظر کشت گندم دیم در شرایط مناسبی قرار دارند. اما نواحی شرقی، جنوب شرقی و جنوبی استان شرایط نامساعدی را برای کشت گندم دیم دارند.با توجه به اطلس بدست آمده در این تحقیق، مساحت نواحی مناسب برای کشت دیم، 1796000 هکتار (مجموع کلاسهای خیلیخوب و خوب در احتمال 75%) میباشد اما بر اساس آمار جهاد کشاورزی استان، میانگین سطح کشت گندم در 13 سال اخیر تنها 118102 هکتار بوده است که نشان دهندهی عدم استفاده بهینه از مناطق مساعد برای کشت دیم میباشد. همچنین در این مطالعه با استفاده از تاریخ آغاز بارندگی و در نظر گرفتن دمای مطلوب جوانهزنی، تاریخ کاشت مناسب برای هر منطقه تعیین شد.
Wheat is one of the most important crops in the world and a strategic crop in Iran. The Fars province (south of Iran) is ranked first in the production of Iranian wheat. As the predominant climate of this province is warm and dry and water resources are limited, therefore, identifying suitable areas with the aim of cultivating on dry land and maximizing the utilization of rainfall can significantly optimize the water usage for irrigation. The present study was conducted to investigate the zoning of Fars Province with regard to rain-fed wheat cultivation in autumn. In most previous researches, in order to identifying suitable areas for rain-fed cultivation, only rainfall and no morphological factors such as altitude, slope, soil type and land use of the area have been considered, although these factors play as an important role in water infiltration to the soil and the amount of soil water holding capacity for plants. In the present study, in addition to precipitation, morphological factors were also considered. Also, the use of GIS software to integrate geographic information with high precision has been used in this study. Data of precipitation pertained to 10 years (2003-2013) and were collected from 24 synoptic stations in the province. The SMADA software was applied for the relevant calculations at 50% and 75% probability levels. Maps of elevation and slope angles were obtained by the Digital Elevation Map (DEM), accompanied by a visional resolution of 90 meters. Results showed that the areas located in North and west parts of Shiraz, are suitable for rain-fed wheat cultivation. However, the eastern southeastern and southern regions of the province are placed in unfavorable conditions for rain-fed wheat cultivation. According to the rain-fed wheat map established in this study, it is concluded that the total area suitable for rain-fed cultivation is 1796000 hectares (which counts the good and very good classes at 75% probability level) in the Fars province. This is while statistics provided by the State Institute of Agriculture reported that the average area under rain-fed wheat cultivation has been only 118102 hectares for the past 13 years, which is indicated as non-optimal for dry land cultivation in this province.
https://idj.iaid.ir/article_55408_0d76cfc5dbf4f8e2c8d95a032a5d38fc.pdf
تاریخ کاشت
توزیع بارش
خاک
شیب
طبقات ارتفاعی
Precipitation distribution
Elevation
Slope
Soil
Sowing date