انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Evaluation of Artificial Neural Networks and MODFLOW Numerical Model in
Forecasting Groundwater Table (Case Study: Birjand Aquifer, Southern
Khorasan)ارزیابی شبکه عصبی مصنوعی و مدل عددی MODFLOW در پیشبینی سطح ایستابی (مطالعه موردی: خراسان جنوبی - دشت بیرجند)11079421FAمحسن محتشمکارشناس ارشد شرکت آب و فاضلاب مشهدامیر احمد دهقانیدانشیار گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانابوالفضل اکبرپوردانشیار گروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانمهدی مفتاح هلقیدانشیارگروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20160220Groundwater has been discussed As one of the most important sources of drinking and agriculture water supply in arid and semi-arid especially. Birjand plain by being in the arid region and the use of ground water is as the only source of fresh water ahead. Predict the groundwater level fluctuations can be help in planning and future decision making, to provide long-term drinking water, agriculture and industry. The aim of this study was to compare two methods of MODFLOW numerical modeling and artificial neural network in forecasting of the Birjand aquifer groundwater table. ANN has been one of the smart ways, with the use of intrinsic, non-linear relationships between the thought and generalize the results to other modes. Numerical model receives all information about aquifer GIS layers, which is able to predict the groundwater level in the future. GMS software uses for the numerical solution of motion equation and of the finite element and finite-difference methods. In this study, the finite difference method was used. Numerical models run for steady state, unsteady state and for three scenarios wet, normal and dry were compared. The neural network model inputs were taken from the extraction wells, the amount of input water to each polygon in terms of cubic meters (caused by area rainfall) and the water level in the piezometers, in the step before, and the model, the water level is at the current time step. The results show that using artificial neural network can be predicted with reasonable accuracy the level of underground water for up to 12 months later. Moreover, in a number of piezometers predict the level of groundwater is of sufficient accuracy to 18 months. MODFLOW numerical model predicts with more accuracy than the artificial neural network changes the water level within 24 months.آبهای زیرزمینی به عنوان یکی از مهمترین منابع تامین آب شرب و کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمهخشک مطرح بوده است. دشت بیرجند با قرار گرفتن در منطقه خشک، استفاده از آبهای زیرزمینی را به عنوان تنها منبع تولید آب شیرین در اختیار دارد. پیشبینی نوسانات سطح آب زیرزمینی دشت میتواند کمک شایانی به برنامهریزی و تصمیمگیریهای بعدی، جهت تامین دراز مدت آب شرب، کشاورزی و صنعت نماید. هدف از این تحقیق مقایسه دو روش مدل عددی MODFLOW و شبکه عصبی مصنوعی در پیشبینی سطح ایستابی دشت بیرجند میباشد. شبکه عصبی مصنوعی یکی از روشهای هوشمند بوده که با استفاده از ارتباط ذاتی دادهها، روابط غیرخطی بین آنها را آموزش دیده و نتایج را برای بقیه حالات تعمیم میدهد. مدل عددی نیز با دریافت کلیه اطلاعات مربوط به یک آبخوان که به صورت لایههای GIS میباشد، قادر به پیشبینی سطح آب در آینده است. نرم افزار GMS برای حل عددی معادله حاکم بر حرکت آب زیرزمینی از دو روش المان محدود و تفاضل محدود استفاده مینماید که در این تحقیق از روش تفاضل محدود استفاده شد. مدل عددی برای دو حالت ماندگار و غیرماندگار و در سه سناریوی ترسالی، نرمال و خشکسالی اجرا و مورد مقایسه قرار گرفت. در بخش مدل شبکه عصبی، ورودیهای مدل عبارت است از، میزان برداشت از چاههای آب، میزان آب ورودی به هر چندضلعی بر حسب مترمکعب (ناشی از بارندگی منطقه) و تراز سطح آب در هر پیزومتر در گام زمانی قبل و خروجی مدل، تراز سطح آب در گام زمانی فعلی میباشد. نتایج نشان میدهد که با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی میتوان با دقت مناسبی سطح آب زیرزمینی را تا 12 ماه بعد پیشبینی نمود، ضمن آنکه در تعدادی از پیزومترها پیشبینی تا 18 ماه نیز از دقت مناسبی برخوردار است. مدل عددیMODFLOW نیز تا 24 ماه آتی و با دقت بیشتری نسبت به شبکه عصبی مصنوعی تغییرات سطح آب را پیشبینی مینماید. انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Effect of three Crop Types on Run-off and Sediment Content on Margin of
Mashhad cityاثر تراکم سه نوع پوشش گیاهی بر میزان رواناب و رسوب در حاشیه شهر مشهد112079422FAاعظم گرمئیدانشجوی کارشناسی ارشد گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایرانحجت امامیدانشیار، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانرضا خراسانیدانشیار گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایرانJournal Article20160309Soil erosion and effective factor on its rate have been focused in the world wide cover crop is the most important and effective factor on soil erosion. This research was carried out to investigate the relationship between run-off and sediment load with cover crop and crop canopy and to study the effect of cover crop on aggregate stability and water infiltration rate. The experiment was performed as a completely randomized design and factorial arrangement in plots of 1 m<sup>2 </sup>square (1*1m) at less than 5% slope. The studied treatments include Borago (B), fumitory (F) and flixweed (W) at 0% (without cover crop), 20-30% (low density), 40-60% (medium density), and ˃70% (high density) and 3 replications. At the end of each plots volume of run-off and sediment content due to natured rainfall were measured in spring 2015. Also, mean weight diameter (MWD) of wet aggregate and water infiltration rate were measured. The results showed that. The highest and lowest volume of run-off height were noted in W and B treatments, respectively. The lowest value of sediment content was obtained in B treatment too and by decreasing the crop canopy, the sediment concentration was decreased. There was the highest water infiltration rate and the lowest one was assigned to B treatment, which are due to different root morphology. The comparison of MWD showed that with increasing the crop canopy, MWD increased and the maximum value of MWD was noted in B treatment.فرسایش خاک و عوامل موثر بر آن، موضوعی است که در حال حاضر باعث توجه جهانی شده است. یکی از متغیرهای مهم و تاثیرگذار بر روی فرسایش خاک پوشش گیاهی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بینرواناب و رسوب با پوشش گیاهی و درصد تراکم آن و همچنین تاثیر پوشش گیاهی بر روی پایداری خاکدانهها و نفوذپذیری خاک انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی بهصورت آزمایش فاکتوریل و شامل تیمارهای گل گاوزبان، شاهتره و خاکشیر در سه تکرار انجام شد. برای بررسی اثرات درصد نوع پوشش وآسمانههای گیاهی شامل خاک بدون پوشش گیاهی (صفر درصد تراکم یا شاهد)، 30-20% (تراکم کم)، 60-40% (تراکم متوسط) و بیش از70 درصد آسمانه گیاهی (تراکم زیاد) کرتهایی با ابعاد یکمتر مربع در نظر گرفته شد. در انتهای هر یک از کرتها حجم رواناب حاصل از باران طبیعی و مقدار رسوب در بهار 1394 اندازهگیری شد. پایداری خاکدانهها با روش الک تر و نفوذپذیری با استفاده از استوانه تک حلقه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین ارتفاع رواناب مربوط به پوشش گیاهی خاکشیر و گلگاوزبان بود. در رابطه با درصد پوشش گیاهی نیزبیشترین و کمترین ارتفاع رواناب در پوشش صفر و بیش از 70 درصد مشاهده شد.غلظت رسوب در پوشش گیاهی گلگاوزبان کمترین مقدار را نشان داد و با کاهش درصد آسمانه گیاهی مقدار آن افزایش یافت. در تیمارهای دارای پوشش گیاهی شاهتره بیشترین مقدار نفوذ وجود داشت، ولی کمترین مقدار رواناب مربوط به پوشش گیاهی گلگاوزبان بود و دلیل آن مورفولوژی متفاوت این گیاه بود. نتایج مقایسه میانگین در رابطه با پایداری خاکدانهها نشان داد که با افزایش درصد آسمانهی گیاهی پایداری خاکدانهها افزایش یافتو بیشترین پایداری خاکدانه مربوط به پوشش گیاهی گلگاوزبان بود.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Determination of rainfed Wheat and Barley Yield Functions With the
Agricultural Refrence Index for Drought (ARID) in Golestan Provinceتعیین توابع تولید عملکرد گندم و جو دیم در سطح استان گلستان با استفاده از (ARID) شاخص مرجع کشاورزی برای خشک سالی213479423FAمحمد قبائی سوقدانشجوی دکتری گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانحمید زارع ابیانهدانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانابوالفضل مساعدیاستاد دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست و استاد مدعو گروه علوم و مهندسی آب دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20160309Drought as an inevitable consequence of weather variables is one of the main causes in decline of agricultural yields spatially in rainfed condition. In this study the Agricultural Reference Index for Drought (ARID) including one layer and two layers of soil water balance approaches were used to estimate the yield functions of rainfed wheat and barley in Golestan province. For this purpose the daily metrological variables form 12 weather stations during hydrological years were obtained and then the values of ARID according two mentioned approaches in the growth period of wheat and barley were calculated. In addition to the values of wheat and barley yield production in irrigated (Yp) and rainfed (y) condition for eight city of Golestan province in corresponding time were gathered and by using change point analysis the time series of relative yield for each crop were estimated. By considering six phonological growth period for investigated crops, the average values of ARID droning different years were calculated and by nonlinear solving of relation between relative yield and ARID the sensitivity coefficients to water stresses for each periods and the function of crop yields were determined. Finally evaluated the ability of ARID in two approaches by compared the predicted and observed crop yields according to statist criteria. According to these the results of ARID based on two layer of water soil balance model have a better efficiency in estimating of wheat and barley yields. In addition the accuracy of barley yield function is more than wheat yield function. Investigation the sensitivity coefficients of given crops indicated that the most sensitive period for rainfed wheat and barley in all given stations expect of Ramian Town stations was stem elongation (stage 3) period and the order of sensitivity coefficients for period of initiation stage, booting stage and flowering to water stresses were different according to kind of crops and stations but the two less sensitive periods to water stress were obtained for initiation vegetative and ripping periods.خشکسالی به عنوان پیامد اجتنابناپذیر نوسانات آب وهوایی، یکی از عوامل مهم در کاهش تولید محصولات کشاورزی به ویژه در شرایط دیم میباشد. در این پژوهش از شاخص مرجع کشاورزی برای خشکسالی (ARID) در دو رهیافت شامل مدلهای تک لایه و دولایهی توازن آب خاک جهت مدلسازی توابع تولید گندم و جو دیم در سطح استان گلستان استفاده شده است. بدین منظور دادههای هواشناسی روزانه برای 12 ایستگاه تبخیرسنجی و سینوپتیک موجود در سطح استان گلستان اخذ و مقدار شاخص ARID بر اساس دو رهیافت مورد نظر در دورهی رشد محصولات گندم و جو محاسبه گردید. همچنین آمار عملکرد گندم و جو در زراعتهای دیم و آبی در سطح 8 شهرستان استان گلستان طی دورهی متناظر جمعآوری و با آنالیز نقطهی جهش مقادیر سری نسبت عملکرد (R) در هر شهرستان برآورد گردید. با انتخاب 6 دورهی فنولوژیک رشد برای محصولات مورد بررسی، مقدار متوسط شاخص ARID در هر مرحله طی سالهای مختلف محاسبه و با حل غیرخطی رابطهی بین نسبت عملکرد و شاخص ARID، ضرایب حساسیت هر مرحله تعیین و مدل برآورد عملکرد مشخص گردید. در پایان با مقایسهی مقادیر عملکردهای محاسبه شده و مشاهده شده بر اساس معیارهای آماری، توانایی شاخص ARID در دو رهیافت مورد بررسی ارزیابی گردید. بر اساس این مقایسه نتایج شاخص ARID در رهیافت مبتنی بر مدل دولایهی توازن آب و خاک در شبیهسازی مقادیر عملکرد محصولات گندم و جو دیم از دقت بالاتری برخوردار بود. علاوه بر این دقت توابع تولید استخراج شده برای محصول جو نیز به مراتب بیشتر از گندم بوده است. بررسی ضرایب حساسیت تنش نسبی محصولات مورد ارزیابی نشان میدهد که به ازای محصولات گندم و جو دیم دوره ساقهرفتن حساسترین مرحله نسبت به تنش آبی در تمامی ایستگاهها به جز ایستگاههای واقع در شهرستان رامیان میباشد. اهمیت نسبی حساسیت مراحل رشد اولیه، خوشه رفتن و گلدهی نسبت به تنش آبی با توجه به نوع محصول در ایستگاههای مختلف، متفاوت بدست آمد. با این وجود کمترین میزان حساسیت به ازای دورههای رویشی اولیه و رسیدگی بدست آمد.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Investigating the Effect of Slope on Runoff Coefficient of Surfaces with Different
Materials under Natural Rainfallبررسی تاثیر شیب بر ضریب رواناب سطوح با جنسهای مختلف تحت بارندگی طبیعی354579424FAقربان مهتابیاستادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه زنجانفرشید تاراندانشجوی دکتری مهندسی آب، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0001-6086-2970Journal Article20160608Studying the processes of runoff generation and assessing the factors affecting it are of the requirements of proper management of the soil and water resources. This study was conducted to investigate the effect of slope on runoff coefficient of surfaces with different materials. For conducting this research, six surfaces of cement, natural grass, asphalt, asbestos cement, pavement and roof insulation, each with an area of 1 square meters in three slopes of 5, 10 and 15 percent, outdoors in research farm of University of Zanjan were prepared. Following three rainfall events on these surfaces, the volumes of the runoffs produced on them were measured. The runoff coefficients of the surfaces and slopes were determined by using the surface area, depth of rain and volume of runoff. Comparison of the result of each surface in the same slope in three different rainfall events did not show significant change in value of the runoff coefficient. The roof insulation and asbestos cement surfaces had the highest runoff coefficients with values of 0.96-0.99 and 0.92-0.97, respectively. The runoff coefficient of the pavement with value of 0.81-.90 was on average 11% higher than that of the cement (0.67-0.82). The results of the various slopes in the grass, cement and asphalt showed that there is a significant difference between the runoff coefficients in the slopes of 5, 10 and 15 percent. In the grass, by increasing the slope, the runoff coefficient increased significantly (about 15%). As well, in the cement and asphalt, increasing the slope increased the runoff coefficient by 7 and 9 percent, respectively.مطالعه فرایندهای تولید رواناب و ارزیابی عوامل موثر بر آن از نیازهای مدیریت صحیح منابع آب و خاک است. این پژوهش به منظور بررسی اثر شیب بر ضریب رواناب سطوح با جنسهای مختلف انجام گرفت. به این منظور شش سطح سیمانی، چمن طبیعی، آسفالت، ایرانت، سنگفرش و ایزوگام، هرکدام به مساحت 1 متر مربع در سه شیب 5، 10 و 15 درصد در محیط روباز در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زنجان آماده گردید. پس از وقوع سه بارندگی بر روی این سطوح، حجم رواناب تولید شده بر روی آنها اندازهگیری و مقدار ضریب رواناب سطوح محاسبه گردید. مقایسه نتایج هریک از سطوح با شیب یکسان در سه رخداد بارندگی مختلف تغییر قابل توجهی در مقادیر ضریب رواناب هر سطح نشان نداد. سطوح ایزوگام و ایرانت با مقادیر به ترتیب برابر 99/0-96/0 و 97/0-92/0 دارای بیشترین ضریب رواناب بودند. همچنین ضریب رواناب سطوح سنگی با مقدار 90/0-81/0 به طور متوسط 11 درصد بیشتر از سطوح سیمانی (82/0-67/0) بود. نتایج شیبهای مختلف نشان داد که در سطوح چمن، سیمان و آسفالت، اختلاف قابل توجهی بین ضریب رواناب شیبهای 5، 10 و 15 درصد وجود دارد. در سطح چمن، با افزایش شیب، مقدار ضریب رواناب افزایش قابل توجهی داشت (حدود 15 درصد). در سطح سیمان و آسفالت نیز با افزایش شیب، ضریب رواناب به ترتیب 7 و 9 درصد افزایش نشان داد.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Evaluation of Some Intelligent Method in Optimal Operation of
Multireservoiresبررسی عملکرد چند الگوریتم هوشمند در بهینه سازی بهره برداری از سیستم مخازن465779425FAسعید اکبری فردکارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه شهید باهنر کرمان - انجمن پژوهشگران جوان،دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانکورش قادریاستادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه شهید باهنر کرمانبهرام بختیاریاستادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه شهید باهنر کرمان0000-0001-6555-4328Journal Article20160611Optimal operation of reservoirs is one of the ways of dealing with water management issues and encountering with inappropriate spatial and temporal distribution of water. In this research, a metaheuristic algorithm called Water Cycle Algorithm (WCA), has been developed in MATLAB software, with the purpose of optimal operation of a Multi-reservoirs system (Golestan and Voshmgir dams) located at Gorganrood Basin (North of Iran), fora five year period (from 2007-2008 to 2011-2012). At first, the performance of the developed model was investigated through several standard test functions. Next, the developed model is applied for monthly allocation of Gorganrood Multi-reservoirs system. The objective function was defined as the “minimization of the total deficit for the study period”.In order to performance evaluation of the developed model, two criteria of reliability (temporal and volume) and vulnerability have been used. The results of the developed model were compared with those of the other metaheuristic algorithms including Harmony Search Algorithm (HS) and Imperialist CompetitiveAlgorithm (ICA).The WCA, HS and ICA were capable to supply 97.73, 85.57 and 93.17 percent of Golestan dam water demand, respectively. For the Voshmgir dam, the mentioned models could supply 97.06, 86.88 and 93.44 percent of water demand, in same order. The temporal reliability (α=0.9) for WCA, HS and ICA models, was obtained 95, 25and 50 percent for Golestan dam and 91.67, 38.33 and 65 percent for Voshmgir dam, respectively, revealed that the WCA was superior in optimal allocation of Multi-reservoirs system.یکی از راهکارهای مقابله با مسائل و مشکلات مدیریت منابع آب و عدم توزیع زمانی و مکانی متناسب آن، بهرهبرداری بهینه از مخازن است. در این پژوهش از الگوریتم فراابتکاری چرخه آب (WCA) برای بهرهبرداری بهینه از سیستم دو مخزنه، چندمنظوره سدهای گلستان و وشمگیر واقع در حوضه آبریز گرگانرود (شمال ایران)، برای یک دوره پنج ساله (از سال آبی 87-86 تا 91-90) استفاده شد. پس از اطمینان از درستی عملکرد الگوریتم WCAبا استفاده از چندین تابع محک استاندارد، مدلی برای بهرهبرداری بهینه سیستم مخازن حوضه آبریز گرگانرود توسعه داده شد. تابع هدف در سیستم مورد مطالعه به صورت کمینهسازی کل کمبود در طول دوره آماری تعریف شد. برای بررسی عملکرد الگوریتمهای مورد بررسی در بهرهبرداری بهینه از سیستم مخازن، از شاخصهای عملکرد قابلیت اعتماد زمانی، حجمی و آسیبپذیری استفاده شد. همچنین نتایج حاصل از الگوریتم مورد بررسی با نتایج روشهای شناخته شده الگوریتم جستجوی هارمونی (HS) و الگوریتم رقابت استعماری (ICA) مقایسه شد. الگوریتمهای WCA، HSو ICAبه ترتیب قادر به تامین 73/97، 57/85 و 17/93 درصد از نیازهای پاییندست سد گلستان و همچنین 06/97، 88/86 و 44/93 درصد از نیازهای سد وشمگیر بودند. قابلیت اعتماد زمانی (9/0=α) برای الگوریتمهای WCA، HS و ICA به ترتیب برابر 95، 25 و 50 درصد برای سد گلستان و 67/91، 33/38 و 65 درصد برای سد وشمگیر به دست آمد. نتایج به دست آمده حاکی از عملکرد بالای الگوریتم WCAدر مقایسه با دیگر الگوریتمهای مورد بررسی در بهرهبرداری بهینه از سیستم مخازن میباشد.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Extrimenal Assessmant of Three Types of Envelope Used in Subsurface
Drainagesارزیابی آزمایشگاهی عملکرد سه نوع پوشش مختلف مورد استفاده در زهکشهای زیرزمینی586879426FAمحمدرضا یوریدانشآموخته گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانحسین شریفاندانشیار گروه علوم و مهندسی آب دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و عضو هیئت علمی.ابوطالب هزارجریبیدانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20160628Due to the large area of saline and swamp lands throughout the country and the clear need for drainage and also great desire to subsurface drainage systems. It is a top priority to supply materials and specifically select proper drainage envelope. One of the selecting criteria is discharge of pipes. In this study a physical model with dimentions of 4*1*1.3 is used in order to simulate natural conditions and hydraulic conductivity of envelopes. The model as a part of a simulated drainage trench has an adjustable water table. Three kinds of envelopes such as mineral (sand and gravel), organic (rice husk) and synthetic (PP450) ones which are used in the country prepared and the tests performed after installing each envelope around drainage pipes in simulated trench. In all experiments, the discharge through mineral envelope was far more than organic and synthetic ones at different water levels (60, 70 and 80 centimeters from pipe axis). This discharge in mineral envelope was 4-5 times higher compared to synthetic one and the proportion for organic envelope was 3-4 times higher that is due to the higher porosity of the two types of envelopes. While the rice husk cause reduction in discharge compared to sand but can be used as a good choice for envelope in subsurface drainage.بهدلیل زیاد بودن زمینهای زهدار و شور در تمام کشور و نیاز آشکار به زهکشی در سطح وسیع و همچنین استقبال عمده از سامانههای زهکشی زیرزمینی، تامین مصالح مورد نیاز بخصوص انتخاب پوشش مناسب زهکشی در اجرای آنها از جمله اولویت اساسی بهشمار میرود. یکی از معیارها برای انتخاب پوشش، آبدهی سیستم لوله و پوشش است که در این تحقیق بهمنظور شبیهسازی شرایط طبیعی اراضی زهکشی شده و آبگذری پوششها، از یک مدل فیزیکی به ابعاد 3/1*1*4 متر استفاده شد. این مدل بهعنوان بخشی از یک ترانشه زهکشی شبیهسازی شده امکان تنظیم سطح ایستابی را دارد. سه نوع پوشش معدنی (شن و ماسه)، آلی (پوسته برنج) و مصنوعی (الیاف پلیپروپیلن PP450) که در کشور استفاده میشوند تهیه و با نصب، پوشش موردنظر در اطراف لوله زهکش موجود در ترانشه شبیهسازی شده آزمایشات لازم صورت گرفت. در تمامی آزمایشات انجام گرفته، دبی پوشش معدنی نسبت به پوشش آلی و مصنوعی به مراتب در ترازهای مختلف سطح آب (سطوح ایستابی 60، 70 و 80 سانتیمتری از محور لوله زهکش) بیشتر بوده است. این میزان دبی در پوشش معدنی حدود 5-4 برابر پوشش مصنوعی و دبی پوشش آلی 4-3 برابر پوشش مصنوعی است که این امر بهدلیل میزان تخلخل بیشتر در این دو نوع پوشش نسبت به پوشش مصنوعی است. با اینکه پوسته برنج در مقایسه با شن و ماسه موجب کاهش دبی میشود اما میتوان از آن بهعنوان گزینه مناسبی برای پوشش زهکش زیرزمینی استفاده کرد.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421The Effect of Sill to Reduce Scour Around Bridge Piers in Flood Flow
Conditionsاثر آستانه بر کاهش آبشستگی اطراف پایه پل در شرایط جریان سیلابی697979427FAحسینعلی عربدانش آموخته ارشد سازههای آبی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدکاظم اسماعیلیعلوم ومهندسی آب- دانشگاه فردوسی مشهد- مشهد - ایران0000-0001-5354-0949علی اصغر بهشتیاستادیار گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدمحمدرضا اکبرزادهاستادیار گروه علوم مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20160419Scouring around bridge piers due to strong storm currents is a main threat to the stability of bridges in rivers. Hence, in this conditions the protection against excessive scouring is required. Attempts have been made by several investigators to reduce scour depth using several devices around bridge piers. One of the successful methods for reduction of scouring was the application of bed sills. In this study, the effect of applying bed sill at the downstream of the pier in reducing the scour around bridge piers under strong storm currents is studied. For this purpose, experiments were conducted by placement of bed sills at the downstream of the pier throughout the flume width with its top position at the bed level and by varying the distance between bridge pier and bed sill. The experimental tests were done under uniform flow with clear water condition and storm currents. Storm currents were simulated by two group of hydrographs with different base time and three different peak flow. A circular pier was installed on the bed with uniform sediments and final scour depth was measured in different flow conditions. The results under uniform flow showed that the efficiency of the bed sill is reduced by increasing the distance between the bed sill and the base of pier. The placement of a bed sill sticking to the pier resulted in the most significant scour reduction of about 36 and 77 % in depth and volume, respectively. This result confirms the findings of previous studies. Under storm flow condition, the placement of bed sill at distances smaller than three times of the pier diameter resulted in the reduction of scour depth and volume. The results show that the efficiency of the bed sill is reduced significantly by increasing the distance from the pier and it results in the increase of scour depth at the distance of three pier diameter. The maximum reduction in scour depth and volume was observed about 25 and 48 %, respectively, at the condition with the bed sill sticking to the pier. Based on these findings, it can be concluded that the efficiency of the bed sill is reduced under storm flow conditions when compared with its efficiency under uniform flow with clear water condition.آبشستگی اطراف پایههای پل در اثر جریانهای سیلابی سریع مهمترین عامل تهدید پایداری پلها در مسیر رودخانهها است. بنابراین در این شرایط، کنترل آبشستگی بیش از حد ضروری است. محققین زیادی سعی در کاهش عمق آبشستگی اطراف پایههای پل با استفاده از ابزار مختلف نمودهاند. یکی از این روشهای موفق استفاده از آستانه در بستر است. این تحقیق اثر بهکارگیری آستانه در پایین دست پایه پل را به منظور کاهش آبشستگی موضعی در شرایط جریان سیلابی سریع مورد مطالعه قرار داده است. بدین منظور آزمایشهای مختلفی با قراردادن آستانه هم عرض با کانال و همتراز با بستر رسوبی در پایین دست پایه پل و در فواصل مختلف از آن انجام شد. آزمایشها در شرایط جریان یکنواخت با آب زلال و همچنین جریان سیلابی سریع انجام گرفتند. برای ایجاد جریان سیلابی از دو سری آبنمود با زمانهای پایه متفاوت و در سه دبی اوج مختلف استفاده شد. پایه پل دایرهای شکل در مقطع رسوبی با دانهبندی یکنواخت نصب و در شرایط مختلف جریان میزان آبشستگی نهایی اندازهگیری شد. نتایج بدست آمده نشان داد که در شرایط جریان یکنواخت با آب زلال با افزایش فاصله بین آستانه و پایه پل، میزان تاثیر آستانه بر کاهش عمق وحجم آبشستگی تقلیل مییابد. بهترین حالت جهت دستیابی به بالاترین کارایی در کاهش آبشستگی، با قرار دادن آستانه چسبیده به پایه در پایین دست آن حاصل شد که منجر به کاهش 36 درصدی در عمق آبشستگی و 77 درصدی در حجم آبشستگی شد. این نتایج یافتههای مطالعات قبلی را تایید میکند. در شرایط سیلابی نیز قرارگیری آستانه در فواصل کمتر از سه برابر قطر پایه باعث کاهش عمق و حجم آبشستگی میشود. نتایج جریان سیلابی نیز نشان داد با فاصله گرفتن از پایه به شدت از کارایی آستانه کاسته شده و در فاصله سه برابر قطر پایه، نصب آستانه باعث افزایش عمق آبشستگی میگردد. در حالت سیلابی در شرایط آستانه چسبیده به پایه در پایین دست، عمق آبشستگی حدود 25 درصد و حجم آبشستگی حدود 48 درصد کاهش مییابد. براساس این نتایج در شرایط جریان سیلابی راندمان نصب آستانه در پایین دست پایه نسبت به شرایط آب زلال مقداری کاهش یافته است.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Studying the Effect of Automation of Qazvin Irrigation Network on Improving
its Operation Using System Dynamics Approachبررسی تاثیرخودکارسازی شبکهی آبیاری دشت قزوین بر بهبود بهرهبرداری با رویکرد دینامیک سیستمها809279428FAسیده زهرا موسوی حسنیدانش آموختهی کارشناسی ارشد سازههای آبی، دانشگاه تربیت مدرس تهرانمحمد جواد منعمدانشیار گروه مهندسی سازههای آبی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانمهسا واعظ تهرانیدانشیار گروه سازههای آبی، دانشگاه تربیت مدرس تهرانJournal Article20150609Using automated technologies in irrigation networks in the long time affects network performance and will have an interaction with other factors affecting the performance of the network. The purpose of this study is to identify archetypes associated with automation and providing automation applications model in Qazvin irrigation network. For this purpose, after determining the dynamics of automation in Qazvin irrigation network and developing conceptual model based on the completed questionnaires and interviews, automation application model developed for irrigation network. The dynamics of automation of Qazvin irrigation network is studied, on the basis of irrigation networks indicators such as adequacy, efficiency, equity and flexibility and several improvement policies evaluated, so their effects on utility indices investigated. Then the long-term impacts of improvement policies on system utility are determined and the appropriate policies are suggested. By applying improvement policies such as, earning the trust and participation of farmers in the process of automation, promotion of knowledge and skills of beneficiaries and allocation of budget and finance of automation based on the amount required in the whole network, the utility of the network will improve between 9.5 to 21.13 percent.بهکارگیری فناوریهای خودکار در شبکههای آبیاری در درازمدت بر عملکرد شبکه موثر و تاثیرات متقابلی با سایر عوامل موثر در عملکرد شبکه دارد.هدف از این تحقیق شناسایی الگوهای رفتاری مرتبط با خودکارسازی و ارایهی مدل کاربرد خودکارسازی در شبکهی آبیاری قزوین با رویکرد دینامیک سیستمها است. برای این منظور پس از تعیین دینامیکهای غالب حاکم بر کاربرد خودکارسازی در شبکهی آبیاری قزوین و تهیه مدل مفهومی بر اساس پرسشنامههای تکمیل شده و مصاحبهی حضوری با مسئولین شرکت بهرهبرداری و تعدادی از کشاورزان، مدل کمی کاربرد خودکارسازی برای شبکه توسعه یافت. این مدل با استفاده از شاخصهای کفایت، راندمان، عدالت و انعطافپذیری و با شناخت دینامیکهای فنی، مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی موثر، بر کاربرد خودکارسازی و عوامل تاثیرپذیر از آنها که میتواند منجر به بهبود مطلوبیت در شبکه شود، استخراج گردید. سپس صحتسنجی مدل تحت آزمونهای مختلف انجام و در ادامه گزینههای اصلاحی با توجه به اثرات درازمدت آنها، جهت بهبود مطلوبیت شبکه پیشنهاد شد.با اعمال گزینههای اصلاحی از قبیل، جلب اعتماد و مشارکت کشاورزان در فرآیند خودکارسازی، ارتقا سطح آگاهی و مهارت بهرهبرداران وتخصیص بودجه و اعتبارات سرویس و خدمات خودکارسازی بر اساس میزان موردنیاز در کل شبکه،سطح مطلوبیت بین 5/9 تا 13/21 درصد بهبود خواهد یافت.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Interpolation of Rainfall Data using Classical and Geostatistical Methods, Case
Study: Sisab Station, Northern Khorasanبازسازی دادههای بارش با استفاده از روشهای سنتی و زمینآماری مطالعه موردی: ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم سیساب، خراسان شمالی9310379429FAنجمه خلیلیدانشجوی دکتری آبیاری و زهکشی گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدامین علیزادهاستاد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدحجت رضایی پژندمربی گروه مهندسی عمران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهدحسین انصاریدانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدبیژن قهرماناستاد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدمحمد کافیاستاد گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدکامران داوریدانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد0000-0001-9742-4712Journal Article20150822It is possible to interpolate rainfall missing data in one synoptic station, using recorded data in the adjacent stations. Inverse Distance Weighting and Kriging methods are the most common geostatistical methods which address this problem. In this paper, we have used modified inverse distance weighting, Ordinary Kriging, and Co-Kriging methods to interpolate weekly rainfall missing data in Sisab station in Northern Khorasan. For this purpose, we have used recorded rain fall data over the last thirty years in 11 adjacent stations. Paired Sample T-Test results show there is no significant difference in the significant level 5% between interpolated and actual data through all three used interpolation methods. Paired Sample T-Test results show in the To evaluate the estimation error, and hence, the best interpolation method, statistic indices such as coefficient of determination, root mean square error, mean absolute error, mean bias error and RMSE-observations standard deviation ratio are used. This comparison study shows that although all three methods are capable to interpolate the missing data, but Co-Kriging method has more accurate performance incorporating the altitude data of the stations. In this paper, the best fitted semi variance has been achieved by spherical model and 15 to 25 km range through Kriging methods.میانیابی دادههای ناقص و اندازهگیری نشده بارش در یک ایستگاه، با استفاده از دادههای معلوم در ایستگاههای مجاور امکانپذیر میباشد. روش سنتی وزندهی معکوس فاصله و نیز روش زمین آمار کریجینگ از مهمترین روشهای میانیابی برای این منظور میباشند. در این تحقیق به منظور میانیابی دادههای ناقص بارش هفتگی در ایستگاه تحقیقات منابع طبیعی و کشاورزی سیساب در استان خراسان شمالی، از روشهای وزندهی معکوس فاصله اصلاح شده، کریجینگ معمولی و کوکریجینگ استفاده شد. برای این منظور از دادههای بارش به طول آماری سی سال (1358-1388) در 11 ایستگاه بارانسنجی مجاور ایستگاه سیساب، استفاده گردید. نتایج آزمون تی- تست نشان داد که در سطح 5 درصد اختلاف معنیداری بین دادههای واقعی و دادههای برآورد شده در روشهای مذکور وجود ندارد. برای ارزیابی میزان خطا و انتخاب بهترین روش، از آمارههای ضریب تعیین، مجذور میانگین مربعات خطا، میانگین خطای مطلق، میانگین خطای اریب و نیز شاخص نسبت میانگین مجذور مربعات خطا به انحراف معیار، استفاده گردید. نتایج این تحقیق با توجه به آمارههای خطا، نشان داد که اگر چه هر سه روش از دقت خوبی برخوردار بودهاند، اما روش کوکریجینگ با در نظر گرفتن ارتفاع به عنوان متغیر کمکی، مقادیر بارش را با دقت بیشتری نسبت به دو روش دیگر برآورد کرده است. در این تحقیق، در تحلیل کریجینگ، مناسبترین نیمهواریوگرام از نوع کروی و دامنه تاثیر بین 15 تا 25 کیلومتر حاصل شده است.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Calibrate and Evaluation of the Three Experimental Methods Estimating
Source Evapotranspiration. (Case study: Three Different Climates of Six Main
Climates in Iran)واسنجی و ارزیابی سه روش تجربی برآورد تبخیرتعرق مرجع (مطالعه موردی: سه اقلیم از 6 اقلیم ایران)10411279430FAپریسا پاشاخواهدانشجوی دوره دکتری مهندسی علوم آب، واحد علوم و تحقیقات ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهرانحسین ابراهیمیدانشیارگروه علوم و مهندسی آب، واحد شهرقدس ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0002-0749-7254سارا بلوک آذریدانشجوی دوره دکتری مهندسی علوم آب، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهرانحسین حسن پور درویشیدانشیار گروه علوم و مهندسی علوم آب، واحد شهرقدس ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ، ایرانJournal Article20151109Knowing about plants' water requirement is one of the most important considerations in reforming water productivity in agriculture. So precise estimating of source evapotranspiration is one of the most important factors in improving water management. Penman Mantis FAO is used as a standard formula to estimate the source evapotranspiration. But this detailed and complicated method requires lots of information. Due to the lack of certain required information in all the regions, regional equations for calculating evapotranspiration based on the least of the meteorological data seems necessary. To this end, three experimental equation" Blany Criddle, Hargreaves and Torrent White" was selected and based on Penman Mantis FAO equation for three different climates by the linear regression and nonlinear optimized method was calibrated. A ten year period's data for the three stations of thoroughly humid, semi-arid and dry climate was calculated and divided into two groups: the first 5 years and second one. The data for the first 5 years the equations was calibrated and evaluation of the equations was conducted through F test and RPMSE test, using the second 5 years. Based on the results, using of equations Blany Criddle , and Hargreaves, for the thoroughly humid climate and the Torrent White equation calibrated for semi-arid and dry climate using the regression calibration method is recommended to estimate source evapotranspiration. In the calibrating process of equations, linear regression performed more properly than the optimized non-linear method.آگاهی از نیاز آبی گیاه یکی از ملاحظات مهم در اصلاح بهرهوری آب در کشاورزی است. بنابراین، برآورد دقیق تبخیرتعرق مرجع از مهمترین عوامل ارتقاء مدیریت آب است. روش پنمن مانتیث فائو بهعنوان فرمول استاندارد برآورد تبخیرتعرق مرجع مورد استفاده قرار میگیرد. ولی این روش دارای محاسبات طولانی و پیچیده بوده و نیاز به اطلاعات زیادی دارد. با توجه به عدم برداشت برخی از اطلاعات مورد نیاز این روش در تمام مناطق، استخراج معادلات منطقهای مناسب برای محاسبه تبخیرتعرق با تکیه بر حداقل دادههای هواشناسی ضروری به نظر میرسد. بدین منظور، سه معادله تجربی بلانی کریدل اصلاحی، هارگریوز و تورنتوایت انتخاب و بر اساس معادله پنمن مانتیث فائو برای سه اقلیم مختلف و به دو روش رگرسیون خطی و بهینهسازی غیرخطی واسنجی شد. دادههای مربوط به یک دوره 10 ساله برای سه ایستگاه با اقلیمهای خیلیمرطوب، نیمهخشک و خشک ایران استخراج و به دو گروه 5 سال اول و 5 سال دوم تقسیم شد. با دادههای 5 سال اول معادلات واسنجیشده و ارزیابی معادلات با استفاده از اطلاعات 5 سال دوم و توسط شاخصهای آماری آزمون F و RRMSE انجام شد. با توجه به نتایج، برای اقلیم خیلی مرطوب، استفاده از معادلههای بلانی کریدل و هارگریوز و برای اقلیمهای نیمهخشک و خشک، استفاده از معادله واسنجی شده تورنت وایت با روش واسنجی رگرسیون خطی جهت برآورد تبخیرتعرق مرجع قابل توصیه است. در فرآیند واسنجی معادلات، روش رگرسیون خطی نسبت به روش بهینهسازی غیرخطی عملکرد بهتری داشت.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421Effect of Plant Vetiver, Typha and Reed on Improvement of Paddy Field Drains
(Case study: Guilan province)بررسی عملکرد گیاهان وتیور، تیفا و نی بر بهبود کیفیت زه آب اراضی شالیزاری (مطالعه موردی: استان گیلان)11312779431FAمریم نوابیاناستادیار گروه مهندسی آب دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان، رشت، ایرانکتایون کوچکی پستکیاستادیار گروه مهندسی آب دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان و عضو وابسته پژوهشی گروه آب و محیط زیست پژوهشکده حوضه آبی دریای خزرمهدی اسمعیلی ورکیدانشجوی کارشناسی ارشد آبیاری و زهکشی گروه مهندسی آب دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلانJournal Article20160106Salinity and nitrate of drainage water are the main reasons of agricultural pollutant. Decentralization of agriculture land, variety of contaminants and the high volume of agricultural waste led to reduce the performance of conventional strategies of nitrate and salinity removal. This study aimed to evaluate the phytoremediation strategy to reduce salinity and nitrate in agricultural drainage, and reduced ability to absorb nitrate salt by three Vetiver, Typha and Reed was investigated in the region of Guilan province in a randomized complete block design with three replications. So 9 cylindrical boxes with 50 cm diameter and 80 cm height and Silty loam soil texture were prepared and after planting, two treatments of nitrate concentrations including of 10 and 20 mg/l nitrate were exposed during testing. Ability of nitrate and salinity reduction in two depths 35 and 70 cm was determined by measuring the amount of nitrate and salinity in soil extracts. Results showed that the highest amount of nitrate uptake of Reed in concentration 10 mg/l and in 70 cm depth was 98.59% and the lowest nitrate uptake in concentration 20 mg/l and in 70 cm depth was 34.96% for Vetiver. In addition, three plants were significant differences in reduction of pH but the salinity reduction was not significant in 5% level.شوری و نیترات موجود در زهآب اراضی از مهمترین دلایل آلایندگی بخش کشاورزی محسوب میشوند. عدم تمرکز اراضی کشاورزی، تنوع آلایندهها و حجم بالای زهآب منجر به این شده است که راهکارهای متداول حذف نیترات و کاهش شوری عملکرد مناسبی نداشته باشند. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی راهکار گیاهپالایی در کاهش شوری و نیترات زهآب کشاورزی، توانایی جذب نیترات و کاهش شوری توسط سه گیاه وتیور، تیفا و نی را در اقلیم استان گیلان در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار داد. در این راستا 9 مخزن استوانهای به قطر و ارتفاع 50 و 80 سانتیمتر و بافت خاک سیلتی لوم آماده و پس از کشت گیاهان دو تیمار غلظتهای متفاوت نیترات شامل محلولهای با غلظت 10 و 20 میلیگرم بر لیتر نیترات در طول مدت آزمایش به گیاهان و مخازن خاک اعمال شد. توانایی جذب نیترات و کاهش شوری توسط گیاهان در عمقهای 35 و 70 سانتیمتر با اندازهگیری مقادیر نیترات و شوری عصاره خاک بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار جذب نیترات مربوط به گیاه نی در تیمار غلظت 10 و در عمق 70 سانتیمتر به میزان 59/98 درصد و کمترین مقدار آن در عمق 70 سانتیمتر و غلظت 20 میلیگرم بر لیتر، به میزان 96/34 درصد توسط گیاه وتیور روی داد. علاوه براین سه گیاه در کاهش میزان اسیدیته با یکدیگر اختلاف معنیدار داشتند اما در کاهش شوری میان آنها تفاوتی در سطح 5 درصد مشاهده نشد.انجمن آبیاری و زهکشی ایراننشریه آبیاری و زهکشی ایران2008-794211120170421The Effect of the Angle of T-shaped Spur Dike Position in the Bend on Flow
Pattern Using Numerical Model (FLOW-3D)تاثیر زاویه استقرار آبشکن T شکل در قوس بر الگوی جریان با استفاده از مدل عددی (FLOW-3D)12814079432FAمحمد واقفیدانشیار سازههای هیدرولیکی، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهرعلی خوشابیکارشناس ارشد مهندسی عمران، منطقه ده عملیات انتقال گاز ایران، بوشهرمریم اکبریدانشجوی دکتری مهندسی آب و سازههای هیدرولیکی، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهرانمسعود قدسیاناستاد هیدرولیک، دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانJournal Article20160308In this research, flow pattern around T-shaped spur dike located in a 90 degree bend channel by using FLOW-3D software in the conditions of changing spur dike position along the bend (angles: 15, 30, 45, 60 and 75 degrees) with rigid bed was investigated. Accordingly, the numerical simulation results were first compared to experimental results under similar circumstances (45 angle position). The results of this comparison indicated that the numerical and experimental results enjoy rather appropriate correspondence. Therefore, after verification of numerical results, investigation of streamlines, length of flow separation and reattachment zones, and length of vortices under the influence of different positions of placing spur dike was conducted. The results obtained from numerical modeling indicated that at the layers near water surface and bed, for all angles of spur dike placement except position of 75 degrees, at downstream of spur dike a counterclockwise vortex has formed. Moreover, by changing the position of spur dike from the entrance of channel towards the exit of channel, at layer near bed, the maximum vortex length (as long as 4.7 times the spur dike length) for mode of spur dike placement in position of 15 degrees and the minimum vortex length (as long as 1.9 times the spur dike length) in position of 75 degrees have occurred.در این تحقیق الگوی جریان پیرامون آبشکن T شکل مستقر در کانال قوسی 90 درجه با استفاده از نرمافزار FLOW-3D در شرایط تغییر موقعیت آبشکن در طول قوس (زوایههای: 15، 30، 45، 60 و 75 درجه) با بستر صلب مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا نتایج حاصل از شبیهسازی عددی در شرایط مشابه (در زاویه استقرار 45 درجه) با نتایج آزمایشگاهی مقایسه شد. نتایج این مقایسه نشان داد که نتایج عددی و آزمایشگاهی از تطابق نسبتا مناسبی برخوردارند. بنابراین پس از تایید صحت نتایج عددی، به بررسی خطوط جریان، طول نواحی جدایی و اتصال مجدد جریان و طول گردابهها تحت تاثیر موقعیتهای مختلف استقرار آبشکن پرداخته شد. نتایج حاصل از مدلسازی عددی نشان داد که در لایههای نزدیک به کف و سطح آب، برای تمامی زوایای استقرار آبشکن به جز موقعیت 75 درجه، در پایین دست آبشکن یک گردابه پادساعتگرد تشکیل شده است. علاوه بر این، با تغییر موقعیت آبشکن از ورودی کانال به سمت خروجی کانال، در لایه نزدیک به کف کانال بیشترین طول گردابه (به طول 7/4 برابر طول آبشکن) برای حالت استقرار آبشکن در موقعیت 15 درجه و کمترین طول گردابه (به طول 9/1 برابر طول آبشکن) در موقعیت 75 درجه رخ داده است.